همهساله در نشست نمایندگان کارفرمایان،کارگران و دولت و در واقع با مدیریت دولت که ضلع قدرتمندتر این مثلث است (چون نقش کارفرما و کارگر را هم غالبا خود ایفا میکند) و در اسفندماه حداقل دستمزد ماهانه کارگرانِ مشمول قانون کار تعیین میشود و چون مبنای محاسبۀ حق بیمه و سنوات و حتی مزد کارگران روزمزد (عرفا دو یا سه برابر در قیاس ماهانه بگیرها)ست اهمیت فراوان دارد.
سالها پیش و قبل از افسار گسیختگی بیش از حد دلار، دوستی که اطلاعات یا ارتباطاتی با وزارت کار داشت به نویسندۀ این سطور گفت با این که مذاکرات و گفتوگوهای فراوانی صورت میپذیرد اما عرف پذیرفته شده ولی اعلام نشده 225 تا 250 دلار در ماه است و اگر اوضاع درآمدی نفتی خوب باشد حتی گاه تا 300 و حتی 320 دلار هم جا دارد ولی معمولا بسته به قیمت دلار همان 250 دلار است و از این رو به راحتی میتوان دریافت طی 43 سال گذشته در هر سال حداقل دستمزد به صورت تقریبی چقدر بوده یا حتی از روی دستمزد قیمت دلار چقدر بوده است.
با این نگاه در دولت موقت و در سال 58 که حداقل دستمزد به 1400 تومان در ماه افزایش یافت (دو برابر آخرین سال سلطنت پهلوی و هر دو هم با دلار 7 تومان) باز معیار همین 225 تا 250 دلار بوده است. منتها فاصلۀ 225 یا 250 دلار با 350 تا 400 دلار با یارانه های غیر نقدی پر میشده است.
این فرمول کما بیش در تمام سالهای بعد از انقلاب رعایت شده منتها افزایش نقدینگی و نرخ تورم از قیمت دلار بیشتر بوده و قدرت خرید کارگران را در مقاطعی کاهش داده ولی امسال نور علی نور است. چون هم یارانههای غیر نقدی حذف شده و هم نقدی کافی نیست و هم فرمول 250 دلار با این قیمت برای حداقل که پایه پرداخت های دیگر هم باید باشد دشوار شده و از این رو سختترین سال در تعیین است. چون اگر ۲۵۰ دلاری کنند هم قیمت بازار ازاد را که انکار می کنند و می گویند مرجع اعلام نرخ خودمان هستیم به رسمیت شناخته اند و هم صدای کارفرما درمی آید و اگر ۲۵۰ دلاری نباشد نصف قدرت خرید فروزدین است با این همه ادعا که گوش فلک را کرده!
در سال 84 و اولین سال دولت احمدینژاد با دلار زیر هزار تومان که از خاتمی تحویل گرفته بود دستمزد 166 هزار تومان تعیین شد یعنی کمتر از 200 دلار اما با یارانههای غیر نقدی قدرت خرید حداقلی به 250 دلار هم میرسید. سال بعد اوضاع درآمد نفت خیلی بهتر شد و با دلار 920 تومان دستمزد 202 هزار تومانی معادل 220 دلار بود و در سال 86 با دلار 935 تومان تومان به 247 هزار تومان رسید.
در سال 91 اما با دلار 3200 تومانی دیگر دولت نمیتوانست 250 دلار بدهد و حداقل دستمزد (450 هزار تومان) معادل 150 دلار بود. منتها با یارانه نقدی میخواستند جبران کنند. حالا ببینید در دو سال اول برجام چه اتفاقی افتاد؟ سال 94 دلار 3400 تومان بود و حداقل دستمزد یک میلیون و 34 هزار تومان تعیین شد یعنی 302 دلار. سال 95 هم دلار 3750 تومان شد و حداقل دستمزد یک میلیون و 135 هزار تومان یعنی 303 دلار.
از سال 96 اما هر چه دلار گران شد دیگر آن 250 دلار تحققپذیر نبود و هر چه دلار بالا رفت حداقل دستمزد اگرچه حسب ظاهر از یک میلیون و دو میلیون و 4 میلیون و شش میلیون هم بالاتر رفت اما با دلار 26 هزار تومانی حداقل حقوق 4 میلیون و 236 هزار و 594 هزار تومانی باز معادل 163 دلار می شد که با 250 دلار بسیار فاصله دارد و راز کاهش قدرت خرید حداقل بگیرها همین است.
با این منطق با دلار 40 هزار تومانی هم 250 دلار 10 میلیون تومان میشود ولی بعید است دولت چنین حداقلی تعیین کند و هر قدر کمتر باشد از آن حداقل فرموله شده پایینتر است با این تفاوت که یارانه نقدی هم فاصله را نمیپوشاند.
در اردیبهشت 84 که هاشمی رفسنجانی می خواست مجددا کاندایدای ریاست جموری شود خبرنگار آمریکایی پرسید با دستمزدهای 250 تا 350 دلاری چگونه زندگیها در اینجا 500 دلاری است و او پاسخ داد: به خاطر یارانههای پنهان. بروید قیمت بنرین و گاز و برق و خدمات دیگر را ببینید تا راز آن را پیدا کنید. امسال اما از این حیث دشوارترین است چون بعید است دولت 250 دلار را تعیین کند و نه می تواند با یارانه جبران کند.
آیا شعری گفتهاند و در قافیه ماندهاند یا با بازگشت به سیاستهای دو سه سال اول بعد از برجام راه دیگری در پیش خواهند گرفت؟ احتمالا خواهید گفت کاش از همان سال 58 عدد 250 دلار رسما اعلام میشد تا نیاز به هیچ بحثی نباشد! (البته دقت شود که تنها از فرمول حداقل دستمزد کارگری صحبت میشود نه موارد دیگر).
منبع:
عصر ایران
«« بازگشت
تاریخ درج: 1401/12/10